‌‌

✍️پیتر هریس (استاد علوم ی در دانشگاه ایالتی کلورادو)


جهان تک قطبی آمریکایی چه زمانی پایان می یابد؟


بخش اول


با این حال، مشخص نیست که چگونه وقتی جهان تک‌قطبی در نهایت از بین رفت، ما از کجا متوجه خواهیم شد. چه چیزی برای یک قدرت جهانی دیگر برای برابری یا پیشی گرفتن از آمریکا در نظر گرفته خواهد شد؟ آستانه اعلام اینکه تک‌قطبیت برای گذشته است، چه زمانی است؟ 


اکثر تلاش‌ها برای پاسخ به این سوالات شامل تنظیم دقیق معیارهای موجود قدرت ملی است. از این دیدگاه، درک افول آمریکا مساله پیش‌بینی لحظه‌ای است که در آن احتمالاً رقیب همتا از آمریکا (به لحاظ اقتصادی و نظامی) پیشی بگیرد. اما جهان تک‌قطبی فقط تابعی از بودجه‌های نظامی نسبی نیست. همچنین به وسیله توزیع جغرافیایی قدرت و نفوذ تعریف می‌شود. این دو دست در دست هم قرار دارند. 


اقتدار نظامی و اقتصادی ممکن است به ایالات متحده اجازه دهد تعهدات بین‌المللی را حفظ کند، اما این قدرت کلی نیست که ایالات متحده را به عنوان هژمونیک (حاکم یا غالب در یک زمینه ی یا اجتماعی) تعریف کند. استقرار نیروی نظامی و قدرت ی آمریکا در خارج از این کشور است که بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد. 


برای درک بهتر اهمیت زیرساخت ژئوپولتیک تک‌قطبی، لازم است در مرحله اول این مورد بررسی شود که اساساً چگونه تک‌قطبیت ظاهر شد. این تحول در واقع از بقایای اتفاقی بود که قبلاً رخ داده بود؛ دو قطبی دوره جنگ سرد. بسته به اینکه شما از چه کسی سوال بپرسید، جنگ سرد در سال ۱۹۸۹ به پایان رسید (زمانی که از سلطه اتحاد شوروی در اروپای شرقی کاسته شده بود) یا ۱۹۹۱ (زمانی که اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود نداشت). اما به عبارت دقیق‌تر چه چیزی آغازی بر پایان دو قطبیت شد؟ آیا عقب‌نشینی شوروی از اروپای شرقی، فروپاشی نهایی اتحاد جماهیر شوروی، فروپاشی پیمان ورشو، تغییر در نگرش‌ها و اولویت‌های رهبران شوروی یا روسی بود یا چیز دیگری؟


 طبق گفته هریسون واگنر، پژوهشگر علوم ی، دو قطبیت هیچگاه تنها با وجود دو کشور قدرتمند در عرصه ت جهانی یا تعداد زرادخانه‌های هسته‌ای آنها یا شمار متحدان آنها تعریف نشد. در عوض، "ویژگی متمایز توزیع قدرت جنگ سرد" این بود که یک کشور، اتحاد جماهیر شوروی، در زمان صلح موقعیت نزدیک بر تسلط بر قاره اوراسیا را پیدا کرد؛ موضعی که در گذشته کشوری تنها بعد از یک سری پیروزی‌های نظامی به آن دست می‌یافت.» 


به عبارت دیگر، دو قطبیت در طول جنگ سرد یک وضعیت ژئوپلیتیکی بود؛ یک مبارزه مداوم که توسط بلوک غرب برای محافظت در برابر سلطه شوروی بر فضای خاص جغرافیایی، به ویژه در اروپا و شرق آسیا به راه افتاد. دوران دو قطبی زمانی به پایان رسید که مشخص شد مسکو دیگر تهدیدی برای امنیت این مناطق نیست. پایان دو قطبی به فروپاشی کامل اتحاد جماهیر شوروی یا حتی کاهش قابل توجه قدرت انباشته آن نیازی نداشت. همه آنچه که نیاز داشت یک ساختاربندی مجدد علایق و تاثیرگذاری بوده است تا رقابت ژئوپولتیک بر اوراسیا جای خود را با مجموعه متفاوتی از تعاملات بین‌المللی عوض کند.


به عبارت ساده‌تر، آمریکا امروز یک موقعیت ژئوپولتیک مشابه آنچه که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۵ داشت، در اختیار دارد؛ برتری ی و نظامی در مهم‌ترین مناطق اوراسیا. در اروپا، ناتوی تحت رهبری ایالات متحده از اقیانوس اطلس به خلیج فنلاند و دریای سیاه گسترش یافته است. در آسیا، ایالات متحده یک رشته اتحادها و همکاری‌های غیر رسمی دارد که تقریباً برای سلطه بر رقیب اصلی ژئوپولتیک خود یعنی چین است. 


اگر دو قطبی شدن با یک رقابت مداوم بر سر کنترل قاره اوراسیا تعریف شود، تک قطبی شدن لحظه‌ای است که با فقدان نسبی رقابت‌های ژئوپولتیکی فعال تعریف شده باشد. بررسی تک قطبیت به عنوان یک پیکربندی ژئوپولتیکی به روشن شدن این مطلب که چه زمانی در جهان ممکن است این فرایند به پایان برسد، کمک می‌کند. همانطور که دو قطبیت زمانی به پایان رسید که اتحاد جماهیر شوروی نیروهای خود را از اروپای شرقی خارج کرد و حضور نظامی معنادار در شرق آسیا را از دست داد، جهان تک قطبی هم زمانی سقوط خواهد کرد که ارتش آمریکا دیگر در دو جناح بحرانی اوراسیا قرار نداشته باشد: شبه جزیره اروپایی و کشورهای دریایی شرق آسیا. 


@fekrat_net

@fekrat_net

فکرت؛ گامی به سوی خودآگاهی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها